سی سالگی

ساخت وبلاگ
اول صبح پنجره را باز میکنم
نفسی عمیق میکشم...
بوی نم خاک
نم نم باران
حالم را جا میاورد...
بلند میشوم
خانه را می تکانم 
غذای مورد علاقه ات را میپزم
گل های سرخ را در گلدانی بر سر میز مرتب میکنم
لباسی از عطر یاس به تن میکنم
اخر میدانی تو قرار است بیایی...
نگاهی به خانه می اندازم همه چیز باب میل است.
لبخند روی لبانم می نشیند...
از خواب میپرم!
حال با شوق آمدنت چه کنم؟...
"مهرنور"

سی سالگی...
ما را در سایت سی سالگی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : f75mehrnoor بازدید : 109 تاريخ : پنجشنبه 14 آذر 1398 ساعت: 22:50

گم شده ام در شب...
آسمان احساسم ابریست
مدام در کوچه های این شهر تو را صدا میزنم...
پیدایت نمیکنم.
قلب زخمی ام را از سینه در میاورم!
در گوشه ای از شهر جا میگذارم...
و تمام میشوم.
مرا در آغوش بگیر
انگشتانت را میان گیسوانم پنهان کن 
آهسته بگو چیزی نیست عزیزکم خواب میدیدی...
"مهرنور"

 

 

سی سالگی...
ما را در سایت سی سالگی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : f75mehrnoor بازدید : 115 تاريخ : پنجشنبه 14 آذر 1398 ساعت: 22:50

در میان ازدحامِ تهران..
احساس من لا به لای اجناس  دست فروشان 
کنار خیابان فروخته شد!
به یک جفت تیله سبز رنگ‌‌‌‌...
آن هم به ارزان ترین قیمت!
و "من" تمام شد.
و یک "تو" باقی مانده...
که باید آن را هم تمام کنم.
وسط یک سه شنبه بازار شلوغ...
بفروشمت به یک عمر تنهایی‌‌.
"مهرنور"

 

سی سالگی...
ما را در سایت سی سالگی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : f75mehrnoor بازدید : 115 تاريخ : پنجشنبه 14 آذر 1398 ساعت: 22:50

درد را به جان میخرم تا فراموشت کنم‌
ای وای از زمانی که نباشی در خاطرم...
آن وقت چون رهگذری در خیابان می مانی...
که شاید چند لحظه ای ذهنم را درگیر کنی
 تا بگویم آن غریبه چقدر برایم آشنا بود!!!
"مهرنور"

#امان_از_غریبه_ای_که_آشنا_می‌پنداشتمش...

سی سالگی...
ما را در سایت سی سالگی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : f75mehrnoor بازدید : 109 تاريخ : پنجشنبه 14 آذر 1398 ساعت: 22:50

عشق را دور میریزم...
گردِ قاب عکس تنهایی را پاک میکنم...
خاطراتت را اضافه میکنم به شومینه تا بسوزند...
به شعله های آتش خیره میشوم...
تو نمیدانی من سالهاست که بی توام...
"مهرنور"

#کنار_کدام_شومینه_بی_من_تنهاییت_سر_میشود

سی سالگی...
ما را در سایت سی سالگی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : f75mehrnoor بازدید : 109 تاريخ : پنجشنبه 14 آذر 1398 ساعت: 22:50

دلتنگی ام را پنهان میکنم لا به لای سطر های کتابت
قهوه ات را دَم میکنم...
بوسه هایم را در فنجان قهوه می ریزم
عطر تلخش غم تنهایی ام را نوازش میکند
  نفس هایم در هم میریزد!
وقتی که غرق در خواندن کتاب
 قهوه ات را مزه مزه میکنی و عطرش را به ریه هایت میفرستی.
"مهرنور"

سی سالگی...
ما را در سایت سی سالگی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : f75mehrnoor بازدید : 113 تاريخ : پنجشنبه 14 آذر 1398 ساعت: 22:50

برایت می نویسم دوستت ندارم...
 و تو آن را میخوانی...
 دور میشوی آرام روی برگ های خشکیده قلبم... 
خش خش زیر قدم های تو سمفونی غم انگیزیست که تنها اشک و آه همراهش میل به رقصیدن دارند...
وای که نمیدانی چه آشوبی در دلم بر پا میشود!!
وقتی که "ن" نحس را میچسبانم به دوست داشتنت.
"مهرنور"

سی سالگی...
ما را در سایت سی سالگی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : f75mehrnoor بازدید : 98 تاريخ : پنجشنبه 14 آذر 1398 ساعت: 22:50

میان ازدحام این شهر دودی
بی هوا در آغوشم میکشی
نفسم بند می آید.‌‌..
به اغما می روم‌‌..‌.
زمان به یکباره می ایستد
تنها  من می مانم و آغوش تو.
"مهرنور"

سی سالگی...
ما را در سایت سی سالگی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : f75mehrnoor بازدید : 107 تاريخ : پنجشنبه 14 آذر 1398 ساعت: 22:50

آرام می‌روم از خیالت...
بی هیچ حرف و گلایه ای!
 حتی به خدا هم نمی سپارمت
آهسته دور می‌شوم از تو...
از آن شهر نفرین شده ی آغوشت.
شلیکِ غرورم احساس مرا نشانه می رود
و سکوتم،هزار تکه می‌شود...
اما تو حواست جای دیگریست. 
"مهرنور"

سی سالگی...
ما را در سایت سی سالگی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : f75mehrnoor بازدید : 93 تاريخ : پنجشنبه 14 آذر 1398 ساعت: 22:50